در مردا حسی هست که اسمشو میذارن "غیـــرت"
و به همون حس در خانومها میگن "حســــــــــــــــادت"
اما من به هردوشون میگم :عشــــــــــــــــــــــــق"
تاعاشق نباشی نه غـــــــــــــــیرتی میشی نه حســــــــــــــــــود
در مردا حسی هست که اسمشو میذارن "غیـــرت" و به همون حس در خانومها میگن "حســــــــــــــــادت" اما من به هردوشون میگم :عشــــــــــــــــــــــــق" تاعاشق نباشی نه غـــــــــــــــیرتی میشی نه حســــــــــــــــــود وسط دعوا یه جمله هســت كه میتونه داستان
رو عوض كنه... !!
♥ حرف نزن بیا بغلم♥
اونی که عکســـــت را نگــــاه میکنــــم…. ببـــــین با توام ...!!! میخواای بری بــــــــرو ... دیگه هی زر نـــــزن که مواظب خودت باش و خوش بـــــــخت بشی و از این چرت و پرتا وقتی رفتی دیگه این چیزا بهت مربوط نیس فهــــــــــمیدی ...؟!!! زندگی ام بسته به تار مویت امــروز هـم گـذشـت وُ نیامــدی چقدر کم توقع شده ام ، نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را ؛ قــرارمـان..
فقـط .. یـک “مــانیــتورِ” کـوچـک بـــود ! امّــا .. اکنــون .. قلبـــم را ببـین.. که بــا هــر”آف” شدنــت .. چــگونـه .. بـیقــرارِ “آمــدنــت” مـی شـــود ! . گفته بودی پاییز که تمام شود خدایا بت بود ؛ “بت شکن” فرستادی من پر از بغضم ”بغض شکن” هم داری . . . ؟ دم از بازی حکم میزنی! دم از حکم دل میزنی! پس به زبان"قماربرایت میگویم! قمار زندگی را به کسی باختم که "تک" "دل" را با "خشت" برید! ... جریمه اش " یک عمر" " حســــرت" شد! باخت ِ زیبایی بود! یاد گرفتم به "دل" ، "دل" نبندم! ... یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم! این نیز بگذرد؛ دنیای عجیبی شده است . . . برای دروغ هایمان ، خدا را قسم میخوریم ، و به حرف راست که میرسیم ؛ می شود جان ِ تــو… . حق با کشیش ها بود گالیله! زمین آنقدرها هم گرد نیست… هر کس میرود دیگر باز نمیگردد امروز عکس تنهاییم را قاب گرفتم دنیـــــا ، تنهایی های زیادی داره ؛ رابطه هایــــــــی که با همه بوده است ، عجب هرزه ایست … این تنهایی !
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟ با آنکه ز ما یاد نکردی.. ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
آرزو کن با من
که اگر خواست زمستان برود
گرمی ِ دست ِ تو اما باشد
آرزو کن با من
“ما” ی ما ” من” نشود سایه ات از سر ِ تنهایی ِ من کم نشود . . . جز ساغر و میخانه و ساقی نشناسم بر پایه ی پیمانه و شادی ست اساسم گر همچو همای از آتش عشق بسوزم از آتش دوزخ نهراسم ٬ نهراسم عشق های امــروزی
|
|